بعد از مدتها رفتم نماز جماعت (احساسم)

ساخت وبلاگ
حس کردم واقعا یه مدته از فضای معنویی که تابستون توش بودم دور شدم. نمی دونم دنبال ثواب بودم. مثلا یه کتابی از نماز خونه ورداشته بودم که می گفت هر کاری رو با بسم الله الرحمن الرحیم شروع کنید  عالیه کارت برکت می گیره و کلی خوبی ازش گفته بود و من سعی می کردم انجامش بدم .

از این دنیا بیرون نیا. از این فضای معنوی منظورمه. در آینده کتاب هایی بخون که بدونی مثلا حضرت فاطمه چجوری رفتار می کردند. و اونها رو الگوی خودت قرار بده. 

دوس داشتم مثلا اگر تو اداره کار می کنم خودم یه گوشه ایی که کسی نبینه نمازمو بخونم. دوس ندارم نمازم بقیه ببینن و بعد که یه کار اشتباهی ازم سر زد بگن تو نماز می خونی و فلان کار رو می کنی. این حرفو یه بار خوردم. یه سری فک می کنن اونایی که نماز می خونن دیگه نباید هیچ اشتباهی کنن. البته حقمم دارن. کسی که نماز می خونه باید خیلی تو رفتارش مراقب باشه. مثلا اگر کسی حرف یه نفر دیگه ایی رو داشت پیشت می زد بگو به نظرت الان فلانی راضی هست که تو اینو به من بگی؟ اگر راضی نیست لطفا نگو من اصراری به دونستنش ندارم. 

دوس داشتم بقیه ندونن ولی من ارتباط خوبی با خدا داشتم کاش می تونستم همه چیز رو درست رعایت کنم. به نظرم نباید انقدر تو کف خارجیا باشم. دوستم راس می گه باید خودمو اصلاح کنم سعی کنم خودمو درس کنم. یه فیلمی دیدم . دوربین مخفی. یه آقا و خانومی بودن تو کشور خارجی آقاهه میومد جلو بقیه روسری خانومه رو از سرش ور می داشت در حالی که خانومه دوس نداشت. ولی همه از خانومه حمایت می کردند. خیلی خوب بود. آدم باید اعتقاداتش قوی باشه و بهشون پایبند باشه. من همیشه فک می کردم اگر یه روزی برم خارج از ایران روسریمو در میارم ولی واقعا کار درستی نیست. واقعا یکم باید فکر کنم من چی کار می کنم؟!  نه اینکه هر ایرانی اگر این کار رو کنه اشتباه باشه ، نه من در مورد خودم حرف می زنم. من حتی گلشیفته رو دوس دارم با اینکه عکس های بدی از خود شمنتشر کرد ایرادی بهش نمی گیرم چون اون آزاده هر جور دوس داره فک کنه و اون اینو انتخاب کرده من فقط با خودمم که می گم درست نیست بدون فکر هر جوری که بقیه بودن شکل اونا شم. می گم فکر کن اگر به نتیجه رسیدی که سر باز باشی خب باش. درسته که خارجیا با اینکه لباسای بازی می پوشن ولی ممکنه خیلی رفتارهای انسانی بهتری داشته باشن ولی این دلیل نمی شه که منم سر باز شم خب من حجابمو رعایت می کنم و همون رفتارهای خوب رو هم سعی می کنم داشته باشم. اینا هیچ ربطی به هم ندارن. 

یهقفسه از کتابخونه عزیزم رو اختصاص می دم به کتاب دعا و قرآن و کتاب های زندگی نامه معصومین 

یه قفسه به زندگی نامه دانشمندا

یه عالمه کتا دعا می خرم واسه مادربزرگ و پدربزرگم و عزیز از دست رفته دیگمون و می ذارم مساجد و یکیشم همیشه همراه خودم نگه میدارم. یه سایت مذهبی هم پیدا می کنم و هر روز یه سری مسائل رو به عنوان یادداوری برام بفرسته. 

یاد آقایی که تو شهر دانشگاه کارشناسیم برام مدارم اوکی کرد و یاد حال و هواش. خیلیییییییییی آقای خوبی بود خدا به زندگیش برکت بده و ان شالله همیشه سایشون بالا سر زن و بچش باشه. عالی بود. روحانی بود . 

خدایا شکرت که دوستای خوبی تو همه دوره ها بهم دادی که منو بهت نزدیک کنن کمکم کن همیشه به یادت باشم. 

کتاب مهدی پیشوایی 

اجتهادی  برای زندگی نامه حضرت زهرا 

+ نوشته شده در  شنبه ۱۳۹۵/۱۱/۲۳ساعت 7:19 PM  توسط پرنیا  | 
وبلاگ یه مامان برقی...
ما را در سایت وبلاگ یه مامان برقی دنبال می کنید

برچسب : بعد,مدتها,رفتم,نماز,جماعت,احساسم, نویسنده : parnia2009a بازدید : 173 تاريخ : جمعه 27 مرداد 1396 ساعت: 10:24